آموزش ریاضیات دبیرستان

مطالبی در رابطه با ریاضیات دبیرستان- مشتق - احتمال- هندسه و مشکلاتی که درگیر آن هستم. و تجربه های کلاسیم.

آموزش ریاضیات دبیرستان

مطالبی در رابطه با ریاضیات دبیرستان- مشتق - احتمال- هندسه و مشکلاتی که درگیر آن هستم. و تجربه های کلاسیم.

 

گنجشک با خدا قهر بود

 

روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت .

 

فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت:

 

می آید ؛ من تنها  گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که

 

دردهایش را در خود نگاه میدارد…

 

و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست.

 

فرشتگان چشم به لب هایش دوختند،

 

گنجشک هیچ نگفت و…

 

خدا لب به سخن گشود :  با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.


گنجشک گفت :

  لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام.

 

تو همان را هم از من گرفتی.

 

این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟

 

و سنگینی بغضی راه کلامش بست…


سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.

 

خدا گفت:  ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو

 

از کمین مار پر گشودی.


گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.

 

خدا گفت:  و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به

 

دشمنی ام برخاستی!

 

اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود.

 

ناگاه چیزی درونش فرو ریخت , های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد...   


جمله روز :   

 

 جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست ...

یا حق 

 

بهترین و جدیدترین خدمات وبلاگ نویسان جوان                www.bahar22.com

نظرات 2 + ارسال نظر
ندا سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:20 ب.ظ http://lore.blogsky.com

خوشگله

واقعا عاشق یاضیاتی؟؟

A چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ب.ظ

واقعآ زیبا بود دستت درد نکنه

خیلی ممنون متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد